دست نوشته .....
سلام به همه نی نی وبلاگی ها
و اما سلام به دختر نازم که امروز تو خونه تکونی بسییییییار کمکم کرد
به خیال خودش داره مامانشو کمک می کنه
دیگه بچم عزیزم 1 هفته مونده به آغاز سال نو
همین طور پایان سالی که در آن هستیم دخترم هیچ می دونی اسفند ماه ماه تولد مامان فرزانه جونته ؟
..... آره دخترم 19 اسفند سالروز تولد مامان فرزانست از سال دیگه تو ام به مامان فرزانه تولدشو تبریک
می گی قربونت برم دخترم زودتر بزرگ شو تا با هم بریم بیرون بریم خرید کنیم اونم چی دست در دست هم عزیزم دخترم چند روز دیگه روز چهارشنبه سوریه ما ایرانی ها آخرین چهارشنبه ی سال رو جشن می گیریم ولی به خاطراتفاقات ناخوشایند این روز که مردم ترقه بازی می کنن
دیگه از این روز وحشت دارم آخه این چه کاریه می کنن هم خودشونو آسیب می زنن هم اینکه همه مردم و ناراحت می کنن
دخترم نمی دونم تا چند سال دیگه چی پیش میاد.....
عزیزم هر وقت که به پایان سال نزدیک می شم بیشتر دلم می گیره نمی دونم سال بعد خدا برامون چه سرنوشتی رقم میزنه آیا اجل امانم میده که 1 سال دیگه هم پیش تو و بابا مهدی باشم دخترم اینا حقیقت های زندگیه مرگ یک اتفاق جدا نشدنی از هر انسانیه عزیزم نمی خوام تلخ حرف بزنم فقط خواستم دلیل دلتنگیمو بگم از اینکه به آخر سال نزدیک می شیم خدا جون برامون سال سلامتی و نشاط باشه همینطور پیشرفت روزانه از هر لحاظ خدایا از تو می خواهم که همسرم صحیح و سالم بالای سرمون باشه دخترم امسال بابا مهدی برای من و تو خیلی زحمت کشیده ازش تشکر می کنم
دخترم تو هم که بزرگ شدی حنما از بابا مهدی به خاطر این روزها و تمام روزها ازش قدردانی کن بابا مهدی خیلی دوست داریم به خاطر تمام لحظاتی که برای ما زحمت کشیدی و خسته شدی دخترم در عوض تو هم
برای بابا مهدی شیرن کاری می کنیو
خستگیشو در می کنی اینو خود بابا مهدی همیشه می گه