دندان های نیایش جان ...
سلام به روی دختر گلم که اینروزا به خاطر دندون درآوردن خیلی بی تابی می کنی عزیزم ... این روزها هم می گذره و توهم تمام دندونای سفید و کوچولوت در میاد گلم8 اردیبهشت
دندون نیش پایینت یکیش فقط در اومده و اون یکی هنوز در نیومده این در حالیه که در کمال تعجب وقتی داشتم برات ژل بی حسی لثه رو می زدم چشمم خورد به 2 تا بادکنک که دو طرف لثه
ی پایینت جای دندونای آسیای کوچک در اومده و خیلی هم قرمز شده دست که زدم دیدم دندونای
آسیای کوچیکت نیش زده و داره می زنه بیرون و نمی دونم چرا اونا الان دارن درمیان خودمم موندم
... آره عزیزم این روزا خیلی هم شیطونتر شدی و می خوای از هر چی سر در بیاری . دیروز هم با دوست جونی بابا مهدی و خانومش و پسمل کوچولوشون که 1 ماه چند روز از تو بزرگتره نهار بردیم باغ سیبمون هوا هم گرفته بود و نمی دونیم چطوری غذا خوردیم که یه دفعه بارون گرفت و ما هم بساطمونو جمع کردیمو اومدیم خونه / دخترم توهم که کم شیطونی نکردی خاک بازی کردی چوبارو برمی داشتی کفش همه رو برمی داشتی و می خواستی بپوشیشون خوابت هم که میومد خلاصه کلی نق و نوق کردی عزیزم با نی نی بازی می کردی و کلی با هم شیطونی کردید و میشه
گفت که بهت خوش گذشت گلم